مسعود رجوی: در انتخابات ریاستجمهوری سال ۵۸ خمینی گفت هر کی به قانون اساسی رأی نداده صلاحیت ریاستجمهوری رژیم رو ندارد. نیم ساعت بعد من اطلاعیه دادم که خداحافظ شما ما نیستیم. ما اینکاره نیستیم. الآن چه میگویم؟
اول روشن باشه که ما هیچی نمیخوایم؛ هر کی میخواد بیاد روی کار، ما ستادمونو میخوایم و آزادی بیان و آزادی اجتماعات و اینکه شکنجه و اعدام نباشه. هیچی نمیخوایم. هر کی میخواد رئیس بشه هر کی میخواد مرئوس بشه هر کی میخواد انتخاب بشه. خون شهدامون و رنج زندههامون و تاریخچهای که پشت سر گذاشتیم بسا بسا فراتر از این حرفهاست...
مسعود رجوی:.... قرار است خسته بکنیم خسته نشویم. ما مجاهدیم ما که از قبل گفتیم کسی بیشتر مقاومت بکنه از ما جلو این رژیم زانو میزنیم، هژمونیش هم میپذیریم با افتخار هم این کار رو میکنیم. هر کی از پس این آخوندها بر میاد بسمالله. اول روشن باشه من آزادی بیانم رو میخوام و آزادی خلقم. چرا؟
چون که مجاهد خلقم. مگه اومدم که قدرت بگیرم؟ مگه اومدم حکومت کنم؟ مگه اومدم تو مسابقه فرصتطلبی شرکت کنم؟ اول روشن باشد که ما چی هستیم روشن باشد که نسلمون و خطمون و سابقهمون و تاریخچهمون چیه. نمیخوام نمیخوام نمیخوام که جلو بیافتیم. یعنی اینطوری نمیخوام جلو بیافتیم. با صدق و فدا آری...
مسعود رجوی: به ابوسعید ابوالخیر مراجع زمانش گفتند که تو در مقابل ما پشهای بیش نیستی. گفت من همون پشه هم نیستم. ما آقا! اشرفیان پشه هم نیستیم. هیچی نیستیم. بینام و نشان. چند ده نفر بودیم از زندان آزاد شدیم. حرفهای خودمونو زدیم. تف کردیم به ریاستجمهوری خمینی که لازمهاش ولایت فقیه بود و سرکوب خلایق. خوردیم چماق و گلوله و شلاق و یکصد و بیست هزار شهید و آواره شدیم و آواره هم هستیم هیچی نیستیم پشه هم نیستیم اما به خودمون مطمئنیم. دیگه بالای سر مزار شهدامون که میتونیم بنشینیم و حرفمون رو بزنیم. اگر حرف حق است که راه خودش رو باز خواهد کرد...
مسعود رجوی: یادتون باشه قرار ما خاوران محل شهدای قتلعام و اشرف و موسی اونجا چادر میزنیم. هیچی نمیخوایم. هیچی. پس قرار ما خاوران است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر