مسعود رجوی و فراز و نشیبهای مبارزه با دو دیکتاتوری
بهراستی مسعود رجوی کیست؟
چگونه میتوانیم مسعود رجوی را بشناسیم؟
اگر میخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم، باید به غرور نه گفتن در برابر دژخیم مسلح شویم؛ غرور آن لحظه خدایی که شکنجهگر شلاق از دست فرو مینهد و در برابر عظمت نگاه مقاوم زندانی در خون تپیده، به شکست اعتراف میکند.
اگر میخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید در نگاه دهها هزار زندانی سیاسی که به عشقش به جلاد «نه» گفتند و با یادش طناب را بوسیدند ذوب شویم.
اگر میخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید به قلب آبی کاظم رجوی سفر کنیم؛ به بارقه سرخی که نبضش را تسخیر کرد و زندگی او را برای دفاع از یک نام، به دغدغهیی تمام عمر آراست؛ عشقی بنیانکن و یکسویه، عشقی که عاقبت عاشق را به رنگ خود درآورد.
اگر میخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم باید با آخرین نوار صوتی به جا مانده از موسی خیابانی، در خیابانهای برفآلود تهران در بهمن ۶۰ تمام شب را، در خرابهیی از سرما لرزیده، و با این اندیشه که چطور وجود خود را برای یک روز جنگیدن بیشتر با اهریمن عمامه بهسر حفظ کنیم، امتداد دهیم.
اگر مسعود رجوی را میخواهیم بشناسیم باید در قطرههای فرو ریخته اشک، بر دست نبشتههای شعلهور اشرف رجوی درنگ کنیم. در آنها عشقی پرداختگر را ببینیم؛ از آنگونه عشقهایی که خدا در خاک میجست و بهخاطر آن انسان را خلق کرد، و در پاسخ به چرایی سمج فرشتگان، در دفاع از انسان، گفت: «إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ».
... تا بدانیم در حماسههای شهیدان، اقیانوسهایی متلاطم از پیام موج میزند و ما از آن خبردار نشدهایم.
اگر مسعود رجوی را میخواهیم بشناسیم باید فیلم ۱۹بهمن ۶۰ را به عقب بگردانیم و خود را جای قهرمانانی بگذاریم که بر بالای پیکر اشرف و موسی، زندگی خود را تنها با یکی «نه!» رقم زدند.
مسعود رجوی را وقتی میتوانیم بشناسیم که لحظهیی جای او باشیم و ما را بین از دست دادن تمامی تسلیحات، تجهیزات و مهمات یک ارتش آزادیبخش، یا زیر پا گذاشتن یک اصل مبارزاتی مخیر کنند؛ وقتی میتوانیم رجوی را بشناسیم که تمامی سلاحها به سمتمان نشانه رفته و از ما خواهان گشودن جبهههای فرعی برای به در بردن دشمن اصلی هستند، ولی باز هم بر شلیک نکردن اصرار کنیم.
مسعود رجوی را آنجا باید شناخت که گفت مجاهد خلق هیچ حقی ندارد؛ جز حق فدای حداکثر برای مردم.
اگر میخواهیم مسعود رجوی را بشناسیم، باید عاشق باشیم؛ عشقی از جنس صدق و صلابت و فدا و پاکبازی. جز با نیروی این عشق، نمیتوان بازوان مخوف اختاپوس بنیادگرایی حاکم بر میهنمان را قطع کرد و خلقی را از اسارت رهانید.
اگر میخواهیم مسعود رجوی رجوی را بشناسیم باید دمی با صدایش و کلامش همراه شویم. با سروش و خروش و عصیان و شکیباییاش...
خوب است لحظةی شناختهای قبلی را به کناری نهاده و در این مقاله کمی او را بشنویم.
بشنویم؛ ببینیم و آشنا شویم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر