شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۹

آری مسعود رجوی این است


آری مسعود رجوی این است

 سلسله مقالات زری اصفهانی

درآمریکا کارگران فروشگاههایی مثل وال مارت  حقوقشان هنوز 5 دلار درساعت  است. چرا چنین است؟ چگونه است که کارخانه و یا کمپانی با سرعتی عجیب پول تولید میکنند اما تنها برای صاحب آن؟ این افزایش درآمد کارخانه ریشه اش کجاست؟ آیا ساختمان کارخانه پول تولید میکند؟ یا مواد اولیه آن؟ چگونه است که دو متر پارچه به قیمت حداکثر 10دلار تبدیل به لباسی میشوند که قیمت اش هست 40 دلار و یا بیشتر. این سی دلار چگونه به این ماده اولیه اضافه شده است؟ به جز این است که کارگر روی آن پارچه کار کرده است و آنرا تبدیل به لباس کرده است؟ از این بیست دلار ارزشی که کارگر به پارچه افزوده است چه میزانش به او میرسد؟ چه میزانش به صاحب کارخانه میرسد؟ اینها سئوالاتی است که هرکسی  که به وضعیت کارگران و فقر آنها نگاه میکند در ذهنش مرور میکند. چگونه است که کارگر حتی درآمدش به اندازه کرایه یک آپارتمان یک خوابه هم نیست؟ در هیچ شهر بزرگی چه در آمریکای شمالی و چه دراروپا، اجاره یک آپارتمان یک خوابه از حداقل 800 دلار کمتر نیست. وقتی حقوق کارگر را ساعتی حتی 12 یا 14 دلار هم حساب کنید (که معمولا همه جا کمتر است) پول او به این میزان نخواهد بود که بتواند یک خانواده دو و یا سه نفری را تامین کند. 
در برخی کشورهای غربی راه حل را در بالابردن مالیات بر درآمدهای طبقه مرفه و در عوض کمکهای دولتی به طبقه کم درآمد یافته اند. ولی آیا این راه حل واقعی است؟ دولت یک سیستم عریض و طویل بوروکراسی را راه می اندازد که به افراد کم درآمد کمک کند. کارمندان زیادی را استخدام میکند به اسم کارمند اجتماعی که اینها با هزار جور کاغد بازی و آمد و رفت و هزینه های زیاد و صد البته تحقیر و توبیخ و زیر ذره بین گذاشتن  فرد و خانواده اش، مبلغ ناچیزی به عنوان کمک مالی ماهانه دراختیار او قراردهند. 
افراد بدنبال شغل دربه در، سرگردان اند. تحصیلات دانشگاهی کمک چندانی نمی کند. فارغ التحصیلانی با مدارک لیسانس و بالاتر در مغازه های فست فود (مثل مک دونالد)  کار میکنند. و برای پرداخت وام تحصیلی خود هم درآمد کافی ندارند. گاها باید چند شغل مختلف پارت تایم   داشته باشند تا بتوانند در حد کرایه خانه و غذا پول درآورند و این وضعیت روز به روز بدتر میشود. جنبش اشغال وال  استریت که جنبشی روشنفکری برعلیه فقربود و رهبرانش بیشتر دانشجویان و جوانان چپ بودند  و در برخی دیگر از کشورهای اروپایی و کانادا هم تا مدتها ادامه داشت. بدون نتیجه زیادی، پایان یافت.
جنبش ها و سازمانهای ضد فقر در اکثر کشورهای غربی وجود دارد. گاه گاهی میشنوید که ساختمانهای خالی توسط افراد اشغال میشوند و هم لس ها (بی خانمان) ها را درآن ساختمانها اسکان میدهند  که البته یکی دو روزی بیشتر طول نمیکشد و پلیس حمله میکند و آنها را بیرون می راند.
در تمام میتینگهای سران کشورهای صنعتی در هر شهری که باشد تظاهراتی از طرف جوانان کمونیست و یا آنارشیست و گروههای ضد فقر انجام میشود. گاهی حتی بیش از یک میلیون جمعیت در این تظاهرات شرکت میکنند. معمولا مغازه های مک دونالد را به عنوان سمبل سرمایه داری آمریکا می شکنند و ماشینهای پلیس را به آتش میکشند. اما تظاهرا ت بعد از دو سه روز پایان می یابد. عده ای دستگیر میشوند. و باز همه چیز به حالت عادی برمیگردد. راه حلی نیست.
میلیاردرها ثروت هایی افسانه ای دارند. که اساسا قابل درک نیست. چه میزان یک انسان میتواند از ثروتهای جهان را به خود اختصاص دهد؟

(اینها اسامی بعضی میلیاردرها (بیلیونر هاست) 
البته لیست بالا بلندیست که من همین تعداد را کپی کرده و اینجا میگذارم. تصور 73 بیلیون دلار چیزیست فراتر از قدرت تخیل انسان

ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر